مجری شبکۀ سهند (آذربایجان شرقی) ضمن بزرگداشت سعدی، حکایتی ازش میخونه که: "بیر نفر حکیمدن سوروشدی. حکیم دئدی. ". من که این حکایت رو هیچ جا ندیده‌م؛ داداش من! اگر به هر دلیلی بنا نداری گلستان رو بگیری دستت و از روش حکایت بخونی، دقیقاً به همون دلیل مجبور هم نیستی یاد و خاطرۀ سعدی رو گرامی بداری. خوشت میاد کسی بدون خوندن اشعار زبان اصلی استاد شهریار، فقط ترجمۀ اونها رو بخونه؟ مثلاً به جای اینکه بگه:

سعدی‌نین باغ گلستانی گرک ه قدر

آلماسی سلّه‌له‌نیب، خرماسی زنبیللنسین

لعنت اول باد خزانه کی نظامی باغینین

بیر یاوا گولبسرین قویمادی کاکللنسین»،

بگه که:

"باغ گلستان سعدی باید تا به هنگام ، سیب هایش سبدسبد و خرماهایش زنبیل‌زنبیل برسد. لعنت به آن باد خزانی که باغ نظامی را نگذاشت گل‌به‌سر* های جوانش کاکل بر سر بیارد".


________________________________

*واژۀ فارسی زیبایی که در بین ترک‌زبانان به معنای خیار در تعابیر ادبی به کار می‌رود.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها