قبلاً در

مطلبی، تفاوت ولایت‌پذیری از سر اعتقاد قلبی را که پیشتر با دلایل عقلی اثبات شده باشد، با احترام ناشی از ترس به ساحت "شخص اوّل مملکت" توضیح داده بودم؛ امّا در کنار ترس، همواره عامل دیگری نیز که همانا "طمع" باشد، وجود دارد که در ما را در مقام ابراز این ولایت‌پذیری دچار اشکال کرده و به مرزهای چاپلوسی و مجیزگویی می‌رساند. شخص ولیّ فقیه از این‌گونه موارد که تشخیص مصادیقش نیز سخت نیست، به شدّت بیزار بوده و بارها اعلام انزجار کرده‌اند؛ ولی آن گروه از ولایتمداران عاری از تشخیص و هنر، این اعلام برائت و انزجار را به حساب شکسته‌نفسی ایشان گذاشته و بی‌توجّه به خطری که از این مجرا عاید نظام و انقلاب اسلامی می‌شود، همچنان به روش غلط خود ادامه داده‌اند. فی‌المثل با مشاهدۀ نیتی امام‌‌ای از برگزاری جشن تولّد برای‌شان و دستور به جمع کردن بساط این مراسم برای همیشه، سال‌های بعد آمده‌اند و برای سالروز تبعید ایشان به جیرفت شب شعر گذاشته‌اند! برگزاری همایش تشریح ابعاد شخصیّتی و عملکرد مدیریّتی ایشان -مانند آنچه که در سال‌های اخیر در تبریز برگزار شد- اشکالی ندارد، ولی محور قرار دادن شخص ولیّ فقیه به جای مقام ولایت فقیه در بزرگداشت‌ها و تجلیل‌های اینچنینی، نهایتاً نظام ما را نیز نزد افکار عمومی جهان تا حدّ نظام واتیکان تنزّل می‌دهد.

نمونه‌ای از این اشتباهات را در سایت "جام نیوز" مشاهده کردم که متعلّق بود به ماجرای رباعی شاعر جوان و توانای انقلابی جناب اقای

میلاد عرفان‌پور که در دیدار رهبری با خانوادۀ یکی از شهیدان مدافع حرم، ایشان را با مشاهدۀ آن شعر که زیر عکس شهید نوشته شده بود، به گریه انداخته و نام شاعر این شعر را جویا شده بودند:

ما سینه زدیم، بی‌صدا باریدند

از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند

ما مدّعیان صف اوّل بودیم

از آخر مجلس شهدا را چیدند».

اصطلاح صف اوّل از این زمان به بعد بود که در ادبیّات انقلابی کشور جا باز کرد و به دنبال خود، ماجرای

شعرخوانی عید فطر حاج میثم مطیعی را نیز پدید آورد که با اعلام امام که "من نیز صف اوّلی‌ام"، غائله‌ای که می‌رفت به دستاویز غیرانقلابیان برای کوبیدن جوانان انقلابی تبدیل شود، رنگ و بویی دیگر به خود گرفت. امّا شاعر دیگری در جوابیّۀ رباعی پیش‌گفته، غزل کوتاهی با یک_دو ایراد کوچک وزنی سرود که اثری از ولایت‌پذیری اعتقادی عقلانی در آن نبوده و به نظر می‌رسید از سر شتاب و عجله بوده است. حال بدون خرده‌گیری خاصّی بر شاعر این جوابیّه (آقای علی سلطانی‌وش) که به هرحال انقلابی هستند و نیّت‌شان خیر بوده، شیوۀ انعکاس این جوابیّه در سایت خبری گفته شده، طوری بوده که انگار -زبانم لال- میلاد عرفانپور اشتباه کرده و رهبری را به گریه انداخته (به چه حقّی؟)، پس این هم جوابش! شعر یاد شده را می‌توانید در زیر مشاهده کنید (نکتۀ انحرافی قضیه کجاست؟ آری! عبارت "آقای جهان" که هرگز جایی در ادبیّات انقلاب و نظام اسلامی ندارد و نخواهد داشت) :


ان شاءالله همگی از ولایمداران واقعی باشیم و بمانیم.

آمین



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها