از ابتدا، تو دیده بودی انتها را
پیری که دیده عاشقان مبتلا را

از چشمهایت اشک جاری شد چو دیدی
هم دست دشمن دست‌های آشنا را

از دودمان سعد و ذی الجوشن چشیدی
یکبار دیگر زهرهای نینوا را

دف بود و سوت و آتشی سوزان به چادر
ایران من دیدی تو زنده کربلا را

یک روزه انسان میشود حیوان عالم
خواندی حکایتهای مسخ کافکا را؟؟؟

دیدیم در روز عزا شادی کنان را
آنروز رنجاندند روح عاشقان را

با نام آزادی اسارت لایک کردند
بیدار کن یا رب ز رویا غافلان را

یک عده گرگی که خیال گلّه دارند
دوشیدن این گلّه ها در کلّه دارند

حتما شنیده حاصل محصول مارا
چشم طمع برگندم و بر غله دارند

یکبار که قبلاً چشیده طعم حلوا
اینبار عزم سفره‌های چله دارند

امّا خیال خام در سر پرورانده
گویی که او تاریخ را هرگز نخوانده

میهن اگر مجنون، ما لیلای اوئیم
موجی خروشان گشته از دریای اوئیم

از خدعه‌های دشمنان آگاه هستیم
ما با ولایت هر زمان همراه هستیم

طوفان و جنگ هشت‌ساله یاد داری
مردان خوش عهدی سر میعاد داری

آیا نُهِ دی ماه را بر یاد داری؟
مجنون‌های عاشق و فرهاد داری

ما با ولایت هر زمان همراه هستیم
ما ملّتی بیدار و آگاه هستیم

حالا که ملّت پای عهد خود نشسته
چون سدّ محکم یک‌به‌یک فتنه شکسته

از اتّفاقات گذشته درس باید
از خدعه‌های دشمنانت ترس باید

دشمن فقط ذلّت به ما تقدیم کرده
داروی ما را با غذا تحریم کرده

از جان چشیدیم حاصل افکارشان را
دیدیم فرجام بَدِ برجامشان را

الله اکبر میزنم فریاد فریاد

آزاد باش ای یوز من آزاد آزاد!!

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها